جدول جو
جدول جو

معنی گران دخل - جستجوی لغت در جدول جو

گران دخل
(گِ دَ)
پردرآمد. دارنده. پربهره:
کیست که از بخشش تو نیست گران دخل
کیست که از منت تو نیست گرانبار.
فرخی
لغت نامه دهخدا
گران دخل
پر در آمد پر درآمد پر بهره: کیست که از بخشش تو نیست گران دخل ک کیست که از منت تونیست گرانبار ک (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گران خو
تصویر گران خو
بدخو، ناسازگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گران دست
تصویر گران دست
ویژگی آنکه کاری را به کندی انجام دهد
فرهنگ فارسی عمید
(گِ نَ)
دارای نعل سنگین. چهارپائی که نعل بزرگ دارد، بزرگ سم. پهن سم و آن از محسنات اسب است:
قوی پشت و گران نعل و سبک خیز
به دیدن تیزبین و در شدن تیز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گِ)
کنایه از ابر سیاه و تیره. (برهان) (آنندراج) ، نزم و آن بخاری باشد غلیظ و ملاصق زمین. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(گِ دَ)
کنایه از کسی است که کارها را بسیار دیر و به تأنی و درنگ کند. (برهان). کسی که کارها را بدیر کند و این مقابل سبک دست است. (آنندراج) :
مهترند آنچه زآن گران دستند
کهترند آنچه زآن سبکپایند.
مسعودسعد.
تو نکوتر کسی ایرا که سبک دست تری
خیز و برهان ز گران دستی اغیار مرا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(گِدَ / دُو)
اسب آهسته رو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گران نال بزرگ سم کلانسم چارپایی که نعل بزرگ دارد، بزرگ سم پهن سم: قوی پشت و گران فعل و سبک خیز بدیدن تیز بین و در شدن تیز. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران دود
تصویر گران دود
دود غلیظ، ابر سیاه و تیره، بخاری غلیظ که ملاصق زمین باشد نزم مه
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که کار را بتانی و کندی انجام دهد مقابل سبک دست سبک پای: مهترند آنچه زان گران دستند کهترند آنچه زان سبک پایند. (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران دو
تصویر گران دو
آنکه آهسته دود کسی که کند دود: اسب گران دو
فرهنگ لغت هوشیار